عشق معجزه زندگی است

زندگی بهشت است برای آنانی که عاشقانه عشق می ورزند،بی پروا محبت می کنند و کمتر از دیگران انتظار دارند. ( لیوبوسکالیا )

عشق معجزه زندگی است

زندگی بهشت است برای آنانی که عاشقانه عشق می ورزند،بی پروا محبت می کنند و کمتر از دیگران انتظار دارند. ( لیوبوسکالیا )

روانشناسی
همسرانه
ایده سورپرایز
تربیت فرزند
باما همراه باشید

۲ مطلب با موضوع «خودشکوفایی» ثبت شده است

۱۱
فروردين

 

برنامه ریزی وهدف گذاری

برنامه: طرح،ایده ونقشه ای است که دارای جزئیات دقیق ومارا به مقصد می رساند. به عبارت دیگر برنامه تجسم ونوشتن جزئیاتی است که مارابه هدف می رساند.

هدف:مجموعه ای ازاقدامات وجزئیات بصورت کلی است که مارابه مقصد می رساند.

یکی از دلایلی که به اهدافمان نمی رسیم این است که فقط هدف گذاری می کنیموبرای هدف خود برنامه ریزی نداریم درحالی که هوف وبرنامه ریزی لازم وملزوم یکدیگرهستند وگاهی اوقات بابرنامه ریزی برای رسیدن به یک هدف مشخص درمیابیم که ماشرایط رسیدن به آن هدف را نداریم.

لازم است قبل از برنامه ریزی به دو مطلب توجه کنیم:

اول:لزوم تقویت میزان تعهد واراده درزندگی

 اراده ومیزان تعهد خود را تقویت کنیم زیرا ما بوسیله تعهدات است که کارهایمان را ادامه می دهیم وآنچه که مارا نسبت به دیگران دررسیدن به اهداف متمایز می کندمیزان تعهدمان برای رسیدن به اهدافمان است؛ هدف گذاری ونشتن برنامه اساسا برای کسی است که حداقل تعهدی به وخود وبرنامه های خود دارد ولازم است بدانید که تعهد بصورت دفعی بوجود نمی آیدبلکه مانند تقویت یک عضله در بدن با تمرین وگذر زمان قوی وقوی تر می گردد.

اینکه بعضی از مردم می گویند که هدف گذاری وبرنامه نوشتن فایده ندارد این است که افراد با مسائله کمبود تعهد در زندگی خود روبروهستند،بنابراین لازم است که در زندگی تاب سختی کشیدن را در خود بالا ببریم.

نوشتن هدف آسان است اما رسیدن به هدف امری دشوار می باشد به عبارت بهتر اگر هدف گذاری دستی صورت گیرد لازم است بدانید که به هنگام عمل به برنامه ریزی خود لازم است که سختی بکشید وهمچین لازم است قدرت تعهد خود را بالا ببرید.

اهداف باید تجربه رضایتمندی در زندگی وموجب کیفیت بخشی موثرو شیرینی زندگیمان بشودند درحالیکه ما برنامه هاواهداف زندگی خود را براساس رضایتمندی دیگران قرارقرار میدهیم البته یارادی ندارد که برنامه ی جامعه ای داشته باشیم که شامل رضایت دیگران نیز گردداما اگر ما پیوسته برنامه های زندگی خود را براساس رضایت مندی دیگران قراردهیم وبدنبال تحقق آنان باشیم درنتیجه وپیان تبدیل به یک من ناراضی تبدیل می شویم که از اقدامات خود راضیتمندی وآسودگی خاطر را نخواهیم داشت.

دوم:لزوم سلامت روحی وروانی دربرنامه ریزی

 آیا از سلامت جسمانی ،روانی مناسبی برخوردارهستیم؟ به عبارت بهتر دچار اختلالات روانشناسی مانند افسردگی ،اضطراب وترس و.... نیستیم؟ زیرا سلامت روحی وروانی ما بروریکرد برنامه ریزی ما اثرگذارهستند.

سوم: انتخاب هدف مبتنی برنیاز

بسیاری ازما بدنبال اهدافی هستیم که نیازی به آن ها نداریم لازم است این نکته رابدانید که اگر بدنبال هدفی باشید که به آن نیازی ندارید،باگذر زمان از سوی شما اهداف مدنظرتان پیگیری نمی شوند.

چهارم: تقسیم برنامه زندگی به میان کوتاه مدت ومیان مدت

اهداف بصورت کلی به سه دسته کوتاه مدت ،میان مدت وبلند مدت تقسیم می شوند،اهداف کوتاه مدت ومیان مدت  انرژی مارا برای رسین به اهداف بلند مدت تامین می کنندلذا هنگاهمی که در زندگی خود اهداف کوتاه مدت ومیان مدت ندارید در بنامه ریزی های خود ناکام می شویدچراکه اهداف بلند مدت در مدت زمانی زیادی تحقق پیداخواهندکرد درحالی که شما توان وانرژی لازم برای اقدام وپیگیری مناسب نسبت به اهداف بلند مدت خود را نخواهید داشت بخاطرهمین یکی از علت هایی که به اهداف خود نمی رسیم عدم تقسیم بندی اهداف به کوتاه مدت ومیان مدت است.

پنجم: توجه به نقش ها وارزش ها

در برنامه ریزی لازم است به چند مولفه توجه کنید: 1.نقش ها 2.ارزش ها   3.بینش درست جایگاه فعلی   4.رهایی هویت گذشته

1.نقش ها:

مادرزندگی دارای نقش های متعددی از جمله: همسر،پدر یا مادربودن، فرزند بودن ،همسایه ،دوست  و... هستیم در برنامه ریزی های خود نباید تک بعدی به یک نقش توجه کنیم بلکه لازم است در برنامه ریزی های خود به سایرنقش ها هم توجه کرده و اهمیت بدهیم به این معنا که سایرنقش ها را از برنامه های زندگیمان آگاه کرده ویا نسبت به برنامه ریزی هایمان هماهنگ کنیم تادر انجام وظایفمان در سایرنقش ها نسبت به  برنامه ریزی ای که کرده ایم اختلال صورت نگیرد.

2.ارزش ها:

ریشه اهداف ارزش ها هستند وارزش ها مجموعه افعال وچگونگی رفتارهای ما وزیستن های ما هستند که لازم است اول ارزش های خود راکشف کنیم وبعد اهدافمان را مبتنی برآنان برنامه رریزی کنیم که یکی از علت های سرگردانی انسان ها در برنامه ریزی در جهت اهداف خود نشناختن خویشتن است. منظور از ارزش ها رویکرد هایی است که با انجام آن ها ما احساس رضایتمندی از خود خواهیم داشت متاسفانه امروزه افراد ارزش های خود را زندگی نمی کنند بلکه آنان را به تعویق می اندازند که مثلا هروقت بازنشسته شدم کتاب می خوانم چون درحال حاضر فرصت کتاب خواندن ندارم.

3.بینش درست جایگاه فعلی

اینکه بدانید در زندگی کجا قرار دارید توانمندی ها ونقاط ضعف خود رابشناسید به شما کمک میکند تا برنامه ریزی درستی در زندگی خود داشته باشید بینش درست نسبت به جایگاه فعلی به این معناست که واقعیت های تلخ زندگی را بپذیریم وبوسیله شناخت محدودیت های خود به سمت رشد وتعالی حرکت کنیم.

لطفا گول جملاتی نظیر: خواستن توانستن است، ما هیچ محدودیتی نداریم،ماقادر به انجام هرگاری که بخواهیم هستیم و.... که شمارا از واقعیت ها ومحدودیت ها دورمیکنند را نخورید زیرا این جملات سبب می شود که حق خود بدانید همه چیز وخواسته هایتان باید در زندگیتان فراهم شوند درحالی که لازم است در زندگی شایستگی خود را برای بدست آوردن خواسته هایمان نشان بدهیم وبعد بتوانیم بخ به خواسته های خود برسیم.

4.رهایی هویت گذشته

درگذشته اشتباهاتی داشته اید لازماست بدانید اگر با هویت گدشته خود به آینده قدم بگذارید آینده خود را تبدیل به گذشته خواهید کرد وزمان خود را خواهید سوزاند بنابراین اگر می خواهدید رشد حاصل بشود گذشته خود را در آینده زندگی نکنید واز شکست های خود مایوس نشوید.

فکر وشناختتان نسبت به خودتان قابل تغییر است حتی اگر دیگران موافق نباشند که می توانید تغییر کنیدبنابراین هویت گذشته خود را باز تعریف کیند وبهای آن را بپردازید،اگر می خواهید پیشرفت کنید لازم است بهای آن را بپردازید؛زمانی که سخن از پرداخت هزینه وبهای پیشرفت است مراد صرفا مالی نیست بلکه معنوی وزمانی نیز می باشد اگر هزینه پرداخت کلاس های روانشناسی را ندارید می توانید با مطاالعه راه ورسم به زیستن را بیاموزید.

لازم است در زندگی برداشته های خود تمرکز کنید،بیشتر افراد برکمبود ها ونقص هاس خودتمرکز می کنند درحالی که درست نیست لازم است شما اهدافی پویا وفعال داشته باشید نه اینکه اهداف شما مبنی بر سکون ومنفعل بودن است باشد.

هدف گذاری باید هوشمند(Smart) باشد یعنی:

 S: مشخص، واضح، وشخصی سازی شده باشند

M: داشتن یعنی اهدافتان لازم است با ارزش های شما مطابقت داشته باشند زیرا ارزش هایمان به زندگیمان معناومفهوم می دهند.

 A: اهداف لازم است اقدام محور باشند

T: هداف لازم است دارای زمانبندی مشخصی باشند.

نکته پایانی:

لطفا موانع را در برنامه ریزی خود پیش بینی کنید. ودر کشوری مانند ایران که کمبود برنامه ریری ملاحضه می شود داشتن یک هدف وبرنامه ریزی مناسب بیشتراز هرچیزی نیاز است.

برای کتاب هایی که در این زمینه معرفی شده اینجا کلیک کنید.

۱۱
فروردين

امید مدبرانه

گاهی اوقات ما از روانشناسان انگیزشی می شنویم که لازم است به همه چیز مثبت فکرکنید،خواستن توانستن است ویاپیوسته جملات تاکیدی را بگوییم تانسبت به زندگی امیدوارگردیم،این مسائل نمی تواند به زندگی ما کمک کند بیاییم بجای اینکه زندگی خود را بدست جملات تاکیدی وستاره بخت بسپاریم برای موفقیت خودمان اقدام کنیم.

ما برای شکوفایی وبهتر زیستن به امید نیازداریم، صرفا مثبت اندیشی یک توهمی است که موجب می شود ما اقدام نکنیم ومنتظر باشیم تا شرایط مناسب در زندگیمان رخ بدهد واگرصرفا منفی نگر باشیم برای بهتر شدن شرایط اقدامی نمی کنیم.

حدوسط مثبت اندیشی ومنفی نگری امید قرار دارد ولازم است بدانیم که زندگی مساوی با امید نیست اصولا هیچ گاه زندگی دریک کلمه خلاصه نمی شود ونمی توان گفت زندگی یعنی امید یا زندگی یعنی عشق  پس آگاه باشید زندگی در یک کلمه خلاصه نمی شود. برای داشتن زندگی زیباتر لازم است امید در آن زندگی جریان داشته باشد.

امید مدبرانه متشکل از دو مولفه علم وعمل است.ودرصورتی که یکی از مولفه ها نباشند امیدمبدرانه شکل نخواهدگرفت  که در این صورت اقدامات ما بدون امیدمدبرانه به شکست می انجامد؛به عنوان مثال بسیاری از افراد را می بینیم که نسبت به کاری علم ندارند اما صرفا امیدوارهستند مثالا افراد بدون دانش وآگاهی در بازارهای مالی مانند بورس ،کریبتوکارنسیا وارد میشوند وامیدوارهستند که سود کنند.

امید صرفا بیان جملات تاکیدی مثبت نیست که ما بواسطه تکرار این جملات حالات مثبت درونی داشته باشیم زیرا مثبت اندیشی صرف مشکلات ما راحل نمی کنند وما نمی توانیم به علل بنیادی مشکلات پی ببریم که سرانجام  درصورتی که صرفا مثبت اندیش باشیم درمقطعی از زندگیمان خسته می شویم ودیگر برای بهتر شدن گام برنمیداریم پس آگاه باشیم که دررویارویی با مسائل زندگی لازم است دیدگاهی بصورت جامع داشته باشیم که احساسات منفی خود را بپذیریم وبعد امیدوارباشیم واقدام کنیم درصورتی که احساسات منفی خود را نپذیریم موجب می گرددتا به هنگام مشکلات ماخودمان واحساساتمان را به درستی درک نکنیمدرنتیجه اقدام مناسبی دربرابر شرایط سخت نخواهیم داشت چراکه زندگی صرفا مثبت اندیشی نیست ودراینصورت فرد از واقع اندیشی فاصله خواهندگرفت.

پدر روانشناسی امید اقای چالز ریک اسنادیرمی گوید:امید سه مولفه دارد؛1.هدف داشتن است البته هدف شرط لازم امید است امابرای امیدواری کافی نیست.(در ادامه موارد دوم وسوم گفته خواهد شد).

قبل از اینکه موارد دیگر را بیان کنیم ابتداتست ذیل که نشاندهنده میزان امیدواری شماست را پاسخ دهید تا بدانید به چه میزان در زندگی خود امید وارهستند.

به سوالات زیر از شماره یک تا شماره چهار به خود نمرده دهید(1.کاملا نادرست 2.تاحدودی نادرست 3.تاحدودی درست 4. کاملا درست)

1.من پرانرژی اهداف خود را دنبال می کنم.

2.من به راه های زیادی می توانم فکر کنم تا از مشکلات زندگی خارج بشوم.

3.تجارب گذشته ام مرا برای آینده اماده می کند.

4.من در زندگی خیلی موفق هستم.

5.برای دست یابی برای آنچه که برایم مهم است به راه های زیادی فکرمی کنم.

6.برای هرمشکلی راه حل های زیادی وجود دارد.

7.به اهدافی که برای خود درنظر گرفته ام رسیده ام.

8.زمانیکه حتی دیگران دلسرد شده اند من می دانم که می توانم برای حل مشکل راه حل پیدا کنم.

چنانچه جمع نمرات شما به این هشت سوال بالاتراز نمره 24 باشد از سطح امیدواری مناسبی برخوردارهستنید واگر کمتراز عدد 24 باشد سط امیدواری شما کم می باشد. نمره 24حد متویسط امیدواردی قراردارد.

سوال:چه زمانی اهداف برای ما امیدواری ایجاد نمی کنند؟

در دوصورت  اهداف زندگی مان برای ما امیدواری ایجاد نمی کنند،اول:نگاه صفر یا صددرصدی به اهداف داشتن موجب می گردد که امیدواری در ما ایجاد نشود.

یعنی اینکه فرد می داند که قطعا به هدف خود نمی رسد ویا قطعا به هدف خود می رسد اینکه ما اهدافی برزگ داشته باشیم که احتمال خیلی کمی برای دستیابی به آنها بدهیم بیانگر بزرگی شخصیت مانیستند، داشتن اهداف بسیار بزرگ بدون آن که ما ذره ای اقدام وعملکردی مناسب داشته باشیم درابتدا اشتیاق لحظه ای را در ما ایجاد می کنند اما سرانجام در دراز مدتت موجب افسردگی ما می شوند اساسا خودشکوفایی انتخاب اهدافی است که مارا باتوجه به توانایی هایمان به چالش می کشد وما با پشت سرگذاشتن چالش ها رشد خواهیم کرد.

دومین مولفه امیدواری انرژی ، اراده ذهنی است.

انرژی ذهنی یعنی نگرشی مثبت به اخود، اهداف ، زندگی ودنیاست.انرژی ذهنی آمادگی وتاب وتحمل فرد برای رویارویی با مشکلات وسختی های زندگی است.فردی که از انرژی ذهنی مناسبی برخوردار است به خود وتلاش های خود اعتقاد وبارو دارد که موثر هستند وبرای بخشی از زندگی خود که بصورت جبرنیست تلاش می کند تا در آن بخشی که از زندگی خود منوط به وی است رشد کندواثرگذار باشد.

سومین مولفه نیروی راه یابی است به عبارت دیگربرنامه ریزی،تولید راه حل های متنوع است که فرد را به اهداف خود می رساند.

حال هرگاه میزان امیدواری شما کم شد واحساس نا امیدی کردید یکی از این سه مولفه دچار اختلال شده است که لازم است به آن توجه کنید.

زمانی که همه چیز خوب باشد امید معناندارد،بلکه آنگاه که میزان استرس ها وریسک های زندگیمان بالاست ودرسخت ترین شرایط دقیقا لحظه ای است که ما به امیدنیاز داریم؛برای اینکه نسبت به خود ودیگران فرد موفق تری شویم لازم است یادبگیریم که در شرایط سخت چگونه می توانیم امیدوارباشیم.

قدم اول این است که ذهنیت های منفی خود را بای دتغییر بدهیم وچنانچه اگر باذهنیت منفی ما در زندگی به جلوحرکت کنیم رشد وموفقیتی صورت نخواهد گرفت.لازم است بدانیم که اتفاقاتی که درزندگی برای ما رخ می دهد ما میتوانیم با سربلندی دراین اتفاقات امتیازی بدست بیاوریم ویادرصورت شکست وناکامی چیزی را یادمی گیرند ینابراین افراد امیدوار بااین ذهنیت زندگی می کنند که رخدادهای ناگواربیانگرشکست ونابودی مانیستند بلکه در این رخداد ها یا امتیازوآنچه راکه می خواهیم کسب می کنیم ویا درسی مهم درورای این تلخی ها یاد می گیریم.طرز تفکر یادگیرنده موجب می گردد تافرد از ناکامی ها نهراسد ودربرابرسختی صبورانه تحمل کند وپیذرای چالش های بیشتری در زندگی خود باشد.

قدم دوم شناخت توانمندی هاست یعنی هرچه قدر ما خودمان را وتوانمندی هایمان رابشناسیم از انرژی ذهنی واراده ذهنیمان تقویت خواهد شد البته لازم است بدانیم که شناخت توانمندی های درونی وخارجی ما امری است که باگذرشت زمان کامل وکامل تر میگردد.

در روانشناسی اکت(ACT) امید اینگونه تعریف می شود:امیدواری عبارت است از داشتن افکار باکارایی بالاتر.بنابراین داشتن افکارمنفی ای که کارایی وکاربردی در تاثیرگذاری شرایط زندگی ماندارند امری غیرضروری است ونباید به آن توجه کنیم. فردی که دارای امیدواری مدبرانه است نه خوش بین است ونه بدبین بلکه واقع بینانه لحظات زندگی خودراطی میکند.

بنابراین بصورت خلاصه امیدواری باسه مولفه هدف ،انرژی  ذهنی وراهکاری برای حل مساله دارد  بنابراین ناامیدی سه مولفه دارد بی هدفی ،اراده ذهنی پایین،عدم قدرت راهیابی در مسائل زندگی ،حال اختلال در هریک را به اختصار توضیح میدهیم.

بی هدفی به این معناست که فرد بصورت کلی هدفی ندارد یابه عبارت بهتر دارای هدفی کلی است که بصورت دقیق واضح وروشن نیست واز چرایی وچگونگی رسیدن به هدف خود آگاه نیست مانند اینکه می گوید:من میخواهم نفر اول فلان صنعت بشوم،رتبه تراز اول درفلان شغل یادانشگاه. نوع دیگری از بی هدفی فراموش کردن خود هدف است یعنی فرد نسبت به اهدافی که در گذشته داشته است بی تفاوت وبیخیال گشته واز رسیدن به آن مایوس است مانند افرادی که دچار افسردگی هستند می گویند چراتلاش کنم؟ به هدفم نخواهم رسید.

 افرادی که دچارکمبود قدرت راهیابی هستند  مانند افرادی هستند که خوب فکرمیکنندومثبت اندیشانه سخن می گویند اما بدرستی برای رسیدن به اهداف خود اقدام نمی کنند، امیدواری مستلزم داشتن راهکارهای متعدد برای رسیدن به هدف است. عدم داشتن قدرت راهیابی موثر به سه علت متداول می باشد:1.افرادی که به درستی به محیط بپیرامون خود توجه نمی کنندو به الگوها وافراد موفق به درستی توجه نمی کنند. 2. کمبودمطالعه وآگاهی وتخصص. 3.کمبود اعتماد به نفس ووابستگی خیلی زیاد به دیگران. باتوجه به این سه مطلب فرد می تواند راه یابی های مناسبی به هنگام مواجه با مشکلات دریابد.

افراد ناامید بجای اینکه  در برابر مسائل مختلف زندگی مسئولانه زندگی کنند به دنبال مقصر هستندو فرافه کنی می کنند.

چه رفتارهایی بانا امیدی رابطه مستقیم دارند:

1.تفکر کنترل درونی: بجای اینکه در مواردمنفی که درخارج برای مان رخ میدهد برروی مواردی که میتوانیم اثرگذار باشیم تمرکز کنیم لازم است بدانید توجه  اگربرامورمنفی که تحت کنترل شما نیستندوبه عبارتی امور منفیی که بصورت جبربرزندگیتان دیکته می گردد تمرکز کنید  نابود خواهید شد.

2.تولید احاساسات مثبت: هرچه قدرکه احساسات مثبت بیشتری را در زندگی خود ایجاد کنیدمیزان امیدواری شما بیشتر خواهد شد،احساسات مثبت عبارت است از:امید،مهربانی،شکرگذاری وقدردانی،عشق،شادی،تفریح،الهام گرفتن،احساس شگفتی کردن،خوشبینی و.... هرچه قدر درمدار این موارد قرار بگیریدامیدواری شما بیشترمیشود(این سخن را باربارا فریدریسون درتئوری گسترش وساخت اثبات کرده است).

3.طرز فکر رشد: در وجودمان این طرز فکر را پروش بدهیم که چگونه می توانم امتیاز بگیرم ویا چه میتوانیم یادبگیریم(کارول دوک کتاب ذهنیت موفق).

نسبت به اتفاقات بد حق دارید ناراحت باشید اما لازم است خودتان وچیزهایی که بدست آوردید را دریابید.

4.ذهن آگاهی بجای نشخوارذهنی:افراد ناامید نشخوارها وناکامی های خوردرا دائما مرورمیکنند درحالیکه فردی که می خواهد امتیازی ایجاد کند باید لحظه حال رادریابندو مقصد ونقشه راهی برای رسیدن به مقصد داشنه باشند.

5.داشتن شبکه اجتماعی گسترده با افراد:ارتباط درست باآدم های مناسب ،تلاش برای یافتن مکان ارتباط گیری با افرادوشبکه سازی باافراد مناسب موجب میشود میزان امیدواری ما بیشترگردد برای شبکه سازی وارتباط اجتماعی لازم است که شنونده ای خوب باشیم،مهربان وبه دیگران کمک کنیم.

افراد به آدم های امیدوار اعتماد می کنند وافراد امیدوار رهبرهستند پس به عنوان یک والد لازم است فردی امیدوار باشیم تا تکیه گاه خانواده خود قرار گیریم.

6.شوخ طبعی  وامیدواری همبستگی بسیاربالایی دارد داشتن نگاه طنز دریک موقعیت تلخ بهترین شوخ طبعی است،شوخ طبعی بامسخره کردن وخاک برسرشدن فرق دارد

7.عبادت:درمیان انسان های مدهبی امیدبالاتر با عبادت بیشترارتباط دارد واین مساله به نیروی اراده آن هامرتبط است.

8.ورزش

9.مراقبت از سلامت.

برای داشتن امید لازم است که اقدام کنیم بعداز رخداد های منفی وناراحت کننده حق دارید که ناراحت بشوید اما ماندن در مصیبت وناراحتی یک فاجعه است بنابراین لازم است که از ناراحتی های خود عبور کنید.افرادی که افسرده می شوند درمصیبت خود می مانند،ازدست دادن وناراحتی ها برای همه است مرگ عزیزان ،ازدست دادن ها حال مارا بد می کند اما احساس ما درماندن ناراحتی هاست که مارانابود می کند نه خود آن رخداد تلخ.

بادرستی یا نادرستی افکارکارنداشته باشید بلکه باکارایی وتاثیرگذاریی افکارتوجه کنید ممکن است فکری منفی درست باشداماکارایی برای شما ندارد،تمرکز برروی موارد منفی زندگی مارا بهترنمی کند،اگر پیوسته برافکارخود درشرایط سخت زندگی می کند زندگی مبتنی بر ناخوداگاه(احساسات ،امیال،تمایلات)است. برگرفته از سمینارامید علی میرصادقی